پارت هشتاد و سوم

زمان ارسال : ۲۹۹ روز پیش

به آثار بخیه‌ای که روی مچ گلشن بود، خیره ماند و هر لحظه کله‌اش داغ می‌شد. دندان‌هایش را با خشم روی هم سایید و نگاهش را روی دیوار گرداند. قسم خورد اگر پیمان همان لحظه دم دستش بود قطعا مُشت پر قدرتی حواله‌اش می‌کرد. دلیلِ این خودکشی ناموفق را نمی‌دانست ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید